مدرسه هستی
اصلا انگار نام مدرسه با ناظم و نظم عجین شده است! مگر می شود مدرسه ای تاسیس کرد و برای آن
برنامه ای ننوشت و ناظمی بر آن نگمارد؟
یادتان هست، از ابتدایی ترین جملاتی است که در کتاب های درسیمان، برای اثبات وجود خدا، به
ما آموختهاند چه بود؟
هر سویی از این جهان هستی را که می نگریم، مشاهده میکنیم جهان و تمام اجزاء و ارکان آن
هوشمند و هدفمند، با عالی ترین شکل ممکن در حال انجام وظایف خود در این عالم هستند
سفارش خدا برای دقت در زندگی زنبور عسل
قرآن این یگانه معجزه جاوید الهی، انسان را به مطالعه و کشف اسرار زندگی زنبور عسل در آیات 68
و 69 سوره نحل فرا میخواند.
و اوحی ربک ای النحل …و در انتهای آیه خداوند می فرماید: ان فی ذللک الیه لقوم یتفکرون
بی شک در این (کار زنبور عسل) نشانه ای است برای مردمی که میاندیشند.
رسول اکرم (ص) نیز می فرمایند: مومن مانند زنبور عسل است. اگر با او کنار بیایی و همکاری کنی
سودمند است. اگر از او اندرز بپرسی، برای تو سودمند است. اگر در کنار او بنشینی برای تو سودبخش
است.
زنبور عسل حشره ای تلاشگر و فعال است که در طول زندگی خود لحظه ای دست از تلاش و کوشش
برنداشته و با پیمودن راه های طولانی و جمع آوری شهد شیرینی به نام عسل، کام جهانیان را شیرین
ساخته است و مایه شفا و سلامتی است. این یعنی ای انسان مومن در تمام طول عمر خود باید برای
رسیدن به اهداف والا و رشد تعالی شخصی خود و جامعه ای که در آن زندگی می کنی لحظه ای
دست از تلاش بر نداری! خروجی این تلاش آگاهانه دست پیدا کردن به راه های نجات است. راهی که
شفا و درمان دردهاست. خروجی این تلاش و ثمره ای که از آن خارج می شود، باید برای تمام مردم
جهان شفا، رحمت و آرامش باشد.
جامعه زنبور ها یک جامعه متحد و متکامل است که دارای نظام دقیق و مشخصی است و همه اعضاء
آن قواعد و قوانین این نظام را پذیرفته و متعهد به لزوم اجرای آن هستند. این یعنی ای فرد مومن به
دنبال کشف نظامات قرآن باش که بدون داشتن نظام و متعهد بودن به آن دستیابی به راه های نجات
غیر ممکن خواهد بود.
در نظام کندو، یک ملکه بر تمام کندو حکومت می کند و تمامی اعضاء این حاکمیت را پذیرفته اند.
مگر می شود بدون داشتن اتحاد و سر تسلیم بر حاکمیت ولی فقیه به نتیجه دلخواه رسید.
زنبوران عسل زندگی بسیار منظم و توام با برنامه ریزی و تقسیم کار و مسئولیت دارند.جالب است
زنبوران مونث کارهای متنوع زیادی را که بر حسب سن و آمادگی جسمانی بین آنها تقسیم شده
است را انجام می دهند و زنبوران نگهبان کندو را از حمله دشمنان حفظ می کنند. این یعنی تقسیم
کار در جامعه بر اساس استعداد های ذاتی زن و مرد در پیشبرد اهداف. این یعنی مقایسه
ممنوع! خدای مهربان طبق سرمایه و استعداد ها وظایف و تکلیف داده و پاسخ می طلبد.
شهر زنبوران از پاک ترین و منظم ترین و پرکارترین شهرهاست. شهری که بر خلاف خیلی از
شهرهای انسانی، خبری از انسان بیکار و فقیر نیست و از تمدن درخشانی برخوردار است تا جاییکه
اگر زنبوری ندرتا بیرون از کندو و بر اثر سهل انگاری از گلهای بدبو یا زیانبخش استفاده کند در بدو
ورود بازرسی و محاکمه میشود و ضمن یک محاکمه سریع محکوم به اعدام می شود. زیرا نظم و نظام
جامعه را بر هم زده و سیستم را دچار اختلال می کند.
یکی دیگر از ویژگی های مهم زنبور عسل قدرت سنجش سرما و گرمای بسیار بالاست. هرگاه هوای
داخل کندو سرد شود، زنبور ها مقداری عسل می خورند و آنگاه کنار یکدیگر تنگ، پهلو به پهلو
چسبیده و روی لارو ها را جمع می شوند و سپس با لرزاندن عضلاتشان هر زنبور مقداری گرما
تولید می کند. و برعکس حالت قبل هرگاه هوای داخلی کندو گرم شود زنبور ها روی قاب ها ایستاده
و با حرکت سریع بال هایشان مثل بادبزن هوای داخلی را به جریان انداخته و محیط را خنک می
کنند. این یعنی ای انسان مومن، باید هوشمندانه رفتار کنی و بصیرت داشته باشی و بدانی در هر زمان
و عصری، خانواده و جامعه ای که در آن زندگی می کنی به چه چیزی احتیاج دارد.
یکی دیگر از شگفتی های زندگی زنبور عسل اینجاست که، ملکه در فصل بهار نزدیک به 2 هزار تخم
می گذارد و چیزی که حیرت آور است این است که ملکه قبل از به دنیا آمدن زنبور ها زنبوران نر و
ماده را شناسایی کرده و هنگام تخم ریزی، زنبوران نر را در یکجا و زنبوران ماده را در جای دیگری
قرار می دهد تا بر حسب جنسیتشان غذای مخصوص و توجه خاص خود را دریافت کنند. آیا تدبر
در آیات و روایات نباید ما را به این سمت ببرد که، دختر و پسر استعداد های خاص خود را دارند و هر
کدام رسالت و مسئولیتی را در جامعه باید به عهده بگیرند. پس چگونه ممکن است تربیت دختر با پسر یکسان باشد؟
امام علی (ع) می فرمایند: در زندگی مانند زنبور عسل باش، وقتی می خورد چیز پاکیزه میخورد، وقتی از خود چیزی باقی میگذارد چیز پاکیزه مینهد و وقتی بر چوبی یا جایی می نشیند آن
را نمی شکند و ویران نمی کند.
مصباح الهدی،صفحه، 115 به نقل از غرر الحکم
نظام همانند نخ تسبیح
نظام همانند نخ تسبیح تمامی اجزاء و ارکان را به هم متصل کرده و برای رسیدن هر چه سریعتر به
هدف مشترک، همه اجزاء را هماهنگ می کند. پس معلوم میشود در هر کاری که بخواهیم نتیجه
بگیریم باید نظاممند عمل کنیم تا بهترین و عالی ترین خروجی را داشته باشیم. حضرت علی
(ع)، کسی که باب علم است و علم اول و آخر در نزد اوست، یقینا آخرین جملاتی که او به عنوان
وصیت، در پایان زندگی اش در دنیا برای ما به یادگار گذاشته است، کلیدی ترین پیام برای هدایت
بشر و ساختن تمدن جهانی اسلام است، که هدف آن حضرت بوده است.
اوصیکما و جمیع ولدی و اهلی و من بلغه کتابی بتقوی الله و نظم امرکم
شما را و تمام فرزندان و خاندانم را و کسانی را که این وصیت به آنها می رسد، به ترس از خدا و نظم
در امور زندگیتان.
این یعنی آنچه باید به دنبالش باشید تا شاه کلید موفقیت در دستان شما باشد نظم ونظام است. باید
بدانیم نظم به دو معناست.
نظم الاشیاء و نظم الامر
نظم الاشیاء یعنی مرتب کردن اشیاء و اجسام بر سر جای خودشان و نظم الامور یعنی نظام سازی
کردن در تمامی امور حیات بشری
کلام حضرت گویای این است که بر اساس قرآن در تمامی شئون زندگی انسان نظاماتی وجود دارد که
برای ساختن تمدن اسلامی، وظیفه شماست که آنها را کشف کنید و بر طبق آن عمل کرده و سعادت
دنیا و آخرت تان را رقم بزنید. نظاماتی که باید بر پایه علم و نور بنا شود نه بر اساس دانش. نظاماتی
که باید بر اساس حقیقت بینی بنا نهاده شود نه اینکه به بر پایه علوم حسی و واقعیت هایی که
احتمال خطا در آن زیاد است. نظاماتی که بر اساس یقینیات باشد نه بر اساس شک و تردید. نظاماتی که پایه آن ها بر اساس ارزش ها بنا نهاده شده باشد نه ضد ارزش باشند و تفکرات امانیستی. نظاماتی که حق محور باشد و نه وهم و خیال. نظاماتی که راه نجات باشد و نه تک بعدی عمل کرده و با
درست کردن جایی باعث تباهی جای دیگری بشود. نظاماتی که سراسر زیبایی باشد و انسان را به
کمال و جایگاهی برساند که خدای مهربان برای او در نظر گرفته است.
در عصر حاضر و در جامعه جهانی ما شاهد نظامات زیادی هستیم، همانند نظام سازمان ملل، نظام
شورای امنیت، نظام بانکداری، نظام آموزش جهانی و نظام خانواده و…که هر کدام شامل خورده نظاماتی
در درون خودشان هستند. شاید یکی از دلایل موفقیت جهان غرب و پیشی گرفتن در علوم بخاطر
طراحی کردن همین نظامات است. اما خروجی این نظامات نتواسته است راه نجات برای بشر باشد و
متاسفانه میبینیم با طی کردن این مسیر بشر هر روز بیشتر به ابتذال و سقوط و تباهی نزدیک تر
می شود. غیر از این هم انتظار نمی رود. زیرا در سیستم اگر بخواهی خروجی بی عیب و نقصی تحویل
بگیری ابتدا باید قوانینی وضع کنید که بر پایه یقین باشد و شک و شبهه ای نداشته باشد.اما جهان
سکولار، دانش و علم را بر پایه مکتب شک گرایی و سپتیسیزم بنا نهاده است. قوانینی که از افکار و
اوهام دانشمندانی برخواسته که حق و باطل در ذهن آنها مخلوط است. این یقینیات و قوانین ثابت را
جز خدا چه کسی می تواند وضع کند؟
متاسفانه نظام سازی بر پایه قرآن، که قانون گذارش خدای حکیمی است که خالق جهان هستی
است و تنها راه سعادت بشر را در قرآن بیان فرموده و نمایندگانی برای خود در روی زمین قرار داد تا
چراغ راهی برای تاریکی های عالم ناسوت باشند را رها کردیم و راه نجات را در جای دیگری جستجو
می کنیم. نظام سازی، گمشده جهان اسلام است.
همانطور که در ابتدای بحث، نظام زندگی زنبور عسل را مطرح کردیم اگر بخواهیم خروجی همانند
زنبور عسل داشته باشیم که سرتاسر شفا و رحمت برای تمام جهان باشد باید نظامند شویم. باید برای
عمل به فرمایش قرآن ان تقوموا لله مثنی و فرادی کمر همت بسته و نظامات قرآن را در سرتاسر
زندگی بشر کشف کنیم. با انجام اینکار شاید بتوانیم قدمی در ادامه راه اهل البیت علیهما السلام
برداریم و مقدمه سازی برای ظهور باشیم.
در قدم اول با ویژگی های نظام را بررسی کنیم.
1) یک نظام جامع و منسجم هدف مشخص دارد و تمام اجزاء باید تابع آن هدف باشند.
2) تمامی این اهداف باید از یک مبانی مشخص، ثابت تعیین شده باشند و دارای برنامه ریزی و روش
باشند.
3) طبق قوانین نظام هر عضوی از این نظام که بر خلاف قوانین و مقررات نظام برای رسیدن به هدف
واحد، عمل کند، از نظام طرد شده و خارج یا نابود می شود.
4) هر عضوی از این سیستم براساس هدف کل، وظایف و مسئولیت های خودش را بر اساس استعداد
های خود شناسایی کرده و بر طبق آن برنامهریزی و عمل کند.
5) کارکرد همه اجزائ سیستم بر دیگر اجزاء اثر میگذارد و به همین دلیل هیچ عضوی نمی تواند بدون
در نظر گرفتن دیگر اجزاء مستقل رفتار کند.
با بیان کردن ویژگی های نظام متوجه میشویم مبانی نظام اسلام با مبانی نظام سکولار از دو ریشه
کاملا متضاد روییدهاند. زیرا نظامات انسان شناسی غرب بر پایه تفکرات امانیسم و محوریت انسان
بنا شده است. در حالیکه در مبانی اسلام، محور خداست و انسان حقیقتی دارد که از حقیقت
مطلق (خدا) نشأت گرفته است. و نفخت فیه من روحی
برخی از آنها منشاء پیدایش انسان را طبق نظریه داروین، میمون می دانند. اما امام علی (ع) به مفضل
می فرمایند: تأمل کن در خلقت بوزینه و مشابهت آن با انسان در بسیارى از اعضاى آن، زیرا که سر و
رو و دوشها و سینه آن شبیه است به آدمى و امعاء و احشاء وى مانند احشاى آدمى است و خدا او را
زیرکى و فهمى بخشیده که هر اشاره که صاحبش مىکند مىیابد، و اکثر حرکات آدمى را تقلید مىکند،
و در خلقت و شمایل نهایت مناسبت به انسان دارد. و حکمت در خلقتش آن است که آدمى بداند که او
از خلقت و طینت بهایم و چهار پایان مخلوق شده و صانع حکیم او را از سایر حیوانات به ذهن، عقل و
نطق امتیاز داده و اگر گویائى و نفس ناطقۀ مدرکۀ او را نبود، او نیز مانند سایر چهارپایان و بهایم بود،
پس خدا را بر این نعمت عظیم و موهبت کبرى شکر نماید و عقل را در آنچه به کار او آید مصروف
گرداند با آن که در جسم بوزینه زیادتى چند هست که آن را از انسان ممتاز مىگرداند مانند پوزه، دم
و موئى که بدنش را فرا گرفته و با اینها اگر حق تعالى او را ذهن و عقل انسان و گویائى او مىداد در
نوع انسان داخل مىبود، پس فرق میان او و انسان در حقیقت نیست مگر به عقل و ذهن و نطق،
برخی دیگر نیز اعتقاد دارند، انسان بدون هدف و از یک بیگ بنگ بزرگ بوجود آمده است. پس هدف
زندگی انسان بر روی زمین لذت جویی است. اما در نظام قرآن خداوند می فرماید من اراده کردم تا بر
روی زمین برای خود نماینده ای برگزینم (انی جاعل فی الارض خلیفه) و در وجود انسان از روح خود
دمید (و نفخت فیه من روحی). و با عدالت اش راه تمام انسان ها را برای پیمودن مسیر رشد و رسیدن
به مقام خلیفگی خودش باز گذاشت و حتی برای آنان از بهترین انسان ها معلمینی برگزید تا یاریگر
آنها در این مسیر باشند. پس رسیدن به مقام خلیفه الهی هدف خلقت و سر منشاء بوجود آمدن این
انسان با خلقت پیامبری بود که با کرامت و مقرب بود. پس بشر در یک سیر من الله الی الله قرار گرفت
و از عالم ملکوت به سمت پایین ترین مرتبه وجود آمد تا با اراده و توکل و به واسطه تربیت انبیاء و
اولیاء خدا دوباره به سمت مبداء هستی خویش برگردد. مبانی انسان شناسی غرب جهان هستی را
همانند یک کامپیوتر بزرگ می بیند که با کشف قوانین و روابط داخل آن می تواند هستی را تحت
سلطه خویش درآورده و برای رفع نیازهایش از او بهره برداری کند. اما مبانی انسان شناسی اسلام بر
این باور است که عالم ماده تنها به دلیل نظم فوق العاده ای که در آن حاکم است به رایانهای بسیار
بزرگ شبیه است اما در این عالم روابط در هستی بر دوگونه هستند:
1ـ روابط و قوانین داخل هستی که به آنها واقعیات می گوییم. این روابط را می توان با علوم حسی
کشف کرد.
2ـ روابط و قوانین حاکم بر هستی که همان حقایق هستند. اما کشف این روابط با علوم حسی ممکن
نیست و باید با علوم غیر حسی یا همان ما فوق حسی کشف و شناسایی شوند.
مبانی انسان شناسی سکولار برای شناخت این قوانین بر روش های تجربی تکیه دارد و از کلی گرایی
درباره حقیقت انسان دوری می کند. زیرا او علمی را علم میداند که با تجربه کردن و اندازه گرفتن
بدست آمده باشد. پس بر طبق این سیستم ها چون خدا و ملائکه و عالم شهود را نمی تواند ببیند این
روش ها را علمی ندانسته و معتبر نمی دانند. راههای ارتباط او با عالم ماده از طریق ذهن و حواس
میسر می شود اما در نظام تعلیم و تربیت اسلامی شاههراه ارتباط انسان با عالم شهود و عالم معنا
قلب است. آنها قلب را فقط پاره گوشتی می دانندکه خون را به سرتاسر بدن می رساند در حالیکه
علی علیه السلام می فرمایند: گمان نکن قلب پاره گوشتی به سه رگ آویزان است. دنیای بزرگی در قلب نهفته است.
شخصیت سوم در قلب متولد می شود و تمام سنجش عمل انسان در قیامت در نزد خدای متعال با
قلب انجام می شود. عبارت مهم قرآنی الی من عطی الله بقلب سلیم آیه محکمی است بر ای اثبات این
موضوع. نظام تعلیم و تربیت قرآن تمام ریشه تمام تحولات رفتاری دوران بلوغ را به قلب نسبت می
دهد. نظام تعلیم و تربیت قرآن، ریشه تمام مشکلات اخلاقی بشر مانند غضب، حسد، بخل، تکبر و…را
به قلب نسبت می دهد. قرآن فهم و ادراکات انسانی را به قلب نسبت می دهد. لهم قلوب لا یفقهون
بها
پس ای مومنین و دلسوزان قرآن و پیروان مکتب اهل البیت
ای برنامه ریزان و مسئولین نظام تعلیم و تربیت، بیایید آسیب شناسی کنیم. مگر می شود با ظاهر
سازی مدارس به شکل اسلامی و افزودن مقداری آیه و روایات به نظامات دنیای غرب خروجی که
خدای حکیم برای انسان می خواهد خارج شود. مگر نه این است که برای برنامه ریزی و ساخت
سیستم اول باید هدف گذاری کرد. چگونه می شود سیستم را اسلامی کرد در حالیکه آنها زندگی دنیا
را با تفکرات خودشان ابزاری برای پرورش غرائز و لذت جویی و منفعت طلبی خود می خواهند و برای
سیدن به این هدف از هیچ کار پست و دون شان انسان فروگذاری نمی کنند.
به امید آن روزی که شاهد این باشیم که در تمام عرصه های فردی و اجتماعی زندگی بشر نظامات
قران طراحی شده و تمدن اسلامی به عنوان راه نجات تمام مردم جهان را در صلح و آرامش واقعی
هدایت کند و زمینه سازی برای ظهور حضرت مهدی (عج) الله باشد.
و من الله توفیق
دیدگاهتان را بنویسید